Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8865 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interim overhaul
U
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dismantled
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantling
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismount
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantle
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounting
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantles
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
salvage
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvages
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvaging
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvaged
U
پیاده کردن کامل قطعات
dismounts
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
overhauling
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhaul
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauled
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
disassembly order
U
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
reassembling
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembled
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
bin storage
U
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
disembarkation
U
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain
U
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
running spare
U
قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
on board spares
U
قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
parts explosion
U
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
new work
U
عملیات نوسازی قطعات عملیاتت تجدید قطعات یا تجدیدبنا
overhaul
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
cannibalizing
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalized
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
U
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
nitralloy
U
قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
replacing
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace
U
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
rig
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
assembles
U
سوار کردن قطعات
rebuilds
U
نوسازی کردن قطعات
rebuild
U
نوسازی کردن قطعات
renovation
U
تجدید قطعات کردن
assemble
U
سوار کردن قطعات
assembled
U
سوار کردن قطعات
match mark
U
جفتن و جور کردن قطعات
quadrat
U
به قطعات مستطیل تقسیم کردن
connection of loom pieces
U
متصل کردن قطعات دار
[قالی]
parcel
U
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
parcels
U
به قطعات تقسیم کردن توزیع کردن
bin storage space
U
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
recondition
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditioned
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
reconditions
U
نوسازی کردن دستگاه تعویض قطعات فرسوده
foldboat
U
قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
grenadier
U
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
fishplate
U
قطعات ریل را با وصله وصل کردن پشت بند
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
carburizing
U
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
rig in
U
باز کردن قطعات و باربندیها باز کردن وسایل و باربندی ناو
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
transit area
U
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
roll up
U
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
dismantles
U
پیاده کردن
take down
U
پیاده کردن
dismantling
U
پیاده کردن
disembarking
U
پیاده کردن
set down
U
پیاده کردن
disembarked
U
پیاده کردن
unset
U
پیاده کردن
disassemble
U
پیاده کردن
dismount
U
پیاده کردن
disembark
U
پیاده کردن
dismounting
U
پیاده کردن
dismounts
U
پیاده کردن
disembarks
U
پیاده کردن
dismantled
U
پیاده کردن
dismantle
U
پیاده کردن
demodulation
U
پیاده کردن
dismantlement
U
پیاده کردن
c clamp
U
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
pedestrianized
U
پیاده روی کردن
pedestrianizing
U
پیاده روی کردن
To implement a project.
U
طرحی را پیاده کردن
pedestrianised
U
پیاده روی کردن
pedestrianizes
U
پیاده روی کردن
disassembly
U
پیاده کردن موتور
dosmount command
U
فرمان پیاده کردن
pedestrianises
U
پیاده روی کردن
staking
U
پیاده کردن مسیر
pedestrianize
U
پیاده روی کردن
pedestrianising
U
پیاده روی کردن
dismantles
U
پیاده کردن موتور
setting out
U
پیاده کردن مسیر
pad
U
پیاده سفر کردن
dismantling
U
پیاده کردن موتور
dismount
U
پیاده کردن یا شدن
dismantled
U
پیاده کردن موتور
dismantle
U
پیاده کردن موتور
pads
U
پیاده سفر کردن
dismounting
U
پیاده کردن یا شدن
dismounts
U
پیاده کردن یا شدن
setting out
U
پیاده کردن نقشه
walks
U
گردش کردن پیاده رفتن
removable
U
قابل سوار و پیاده کردن
walk
U
گردش کردن پیاده رفتن
disassembly order
U
روش پیاده کردن وسیله
walked
U
گردش کردن پیاده رفتن
debarkation
U
تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
removal
U
از بین بردن برداشتن پیاده کردن
disassemble
U
پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
terminal
U
محل پیاده وسوار کردن بارها
terminals
U
محل پیاده وسوار کردن بارها
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
tramp
U
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramps
U
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
administrative landing
U
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
peg out
U
کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
tramped
U
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
air landing
U
پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
ramp
U
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramps
U
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
take to pieces
U
پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
cannibalize
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
doctrines
U
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrine
U
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
transfer loader
U
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
smithereens
U
قطعات
ship to shore
U
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
unhorse
U
از اسب افتادن یا پیاده شدن اسب را از گاری یا درشگه باز کردن
common hardware
U
قطعات عمومی
common items
U
قطعات عمومی
chrestomathy
U
قطعات منتخب
chrestomathy
U
قطعات برگزیده
chosen fragments
U
قطعات منتخبه
chosen fragments
U
قطعات گزیده
main members
U
قطعات اصلی
cable accessory
U
قطعات کابل
end product
U
مجموعه قطعات
bill of material
U
صورت قطعات
shell fragments
U
قطعات گلوله
staff section
U
قطعات سمبه
web stiffeners
U
قطعات تقویتی
trilcgy
U
یا قطعات سه گانه
parts list
U
لیست قطعات
spare parts
U
قطعات یدکی
repair parts
U
قطعات یدکی
parts
U
قطعات یدکی
parts list
U
فهرست قطعات
analecta
U
قطعات ادبی
component drawing
U
رسم قطعات
common parts
U
قطعات عمومی
parts peculiar
U
قطعات مخصوص
parts peculiar
U
قطعات اختصاصی
table of replaceable partes
U
فهرست قطعات
shatter
U
قطعات شکسته
flinders
U
قطعات شکسته
shatters
U
قطعات شکسته
tractor group
U
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
invar struts
U
قطعات فلزی ضد انبساط
fragment
U
قطعات متلاشی خردکردن
fractures
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
catalogs
U
لیست قطعات کاتالوگ
cataloging
U
لیست قطعات کاتالوگ
fractured
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
cataloged
U
لیست قطعات کاتالوگ
fracture
U
مو برداشتن قطعات و وسایل
investment castings
U
قطعات ریخته گی بسته
object assembly test
U
ازمون الحاق قطعات
catalogue
U
لیست قطعات کاتالوگ
common parts
U
قطعات یدکی عمومی
catalogued
U
لیست قطعات کاتالوگ
fragments
U
قطعات متلاشی خردکردن
authorized parts list
U
سهمیه مجاز قطعات
bitty
U
متشکل از قطعات ریز
authorized parts list
U
لیست قطعات مجاز
Recent search history
Forum search
1
Potential
1
strong
1
To be capable of quoting
1
some services are not in full force
1
set the record straight
1
Arousing
1
pedal pamping
1
construed
1
این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1
meaning of taking law
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com